بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

سلام.
ما چند جوان تازه کار در فضای مجازی هستیم که تا حالا فعالیت هامون تو فضای حقیقی جامعه و خانواده انجام می شد.
تصمیم گرفتیم رنگی از حقیقت رو به این فضای مجازی نشون بدیم...
حقیقتی که سبک زندگی مون رو می سازه...
دست یاری تمامی مخاطبان مون رو به گرمی می فشاریم.
شما می تونید با ارائه ی نظرات تون ما رو در بهتر کردن مطالب مون یاری بدید...

ما عاشق محمد(ص)،دین محمد و خدای محمد (ص) هستیم

برای دیدن مطالبی با تنوع موضوعی بیشتر به وبلاگ دیگر گروه محبان الرضا (ع) با آدرس
shamimetoos.mihanblog.com
مراجعه کنید.

کاری از گروه فرهنگی و هیئت محبان الرضا (ع)

بهشت حقیقت...
نویسندگان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج # گذشت # رشد» ثبت شده است

۰۶ ارديبهشت۰۹:۵۰


این را شما خانم ها بدانید، وجود شما آن تحولی را در روحیات مرد به وجود می‌آورد که گاه هیچ عاملی نمی‌تواند آن تحول را ایجاد کند.

شما می‌توانید دل مرد را گرم کنید و به او امیدواری به زندگی و شوق ادامه کار بدهید. اصلاً این توان در شما هست که در وجود مرد نیرو بدمید.

وجود شما این قدر مهم است.

مرد هم نسبت به زن همین است. حالا مرد گاهی ممکن است مثلاً اخم‌آلود وارد خانه شود. اگر زن قدری عقل و پختگی‌اش بیشتر باشد و از اخم او جا نخورد و لبخند نشان دهد و در مقابل محبت بورزد، یواش یواش با افسون محبت، می‌تواند گره اوقات تلخی و بداخلاقی مرد را باز کند و ببیند که او چه احتیاج داشت.

من این حرفی که می‌گویم خواهش می‌کنم مردها نشنوند؛ چون ممکن است بدشان بیاید! 

شما خانم‌ها این را بدانید آقایان تا آخر هم مثل یک پسربچه هستند و باید اداره‌شان کنید. البته اگر این حرف از زبان ما به گوش مردها برسد، لابد از ما گله خواهند کرد.

واقعاً خانم‌ها باید این بچّه‌پسری را که حالا ریشش هم بعد از پنجاه، شصت سال زندگی سفید شده اداره کنند.

(بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ  11/7/ 81 ؛ کتاب خانواده، نشر صهبا، ص70)

منبع:http://www.jamnews.ir/detail/News/465559

برگرفته از پاتوق بچه شیعه ها

دوست شما | ۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۵۰
۰۳ ارديبهشت۱۳:۱۰

مرد و زن نشسته اند دور سفره،مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی کاسه سوپ وزودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد دست پخت همسرش بی نمک است.اما زن چشم دوخته به او تا مهر تایید آشپزی اش را از چشمهای مردش بخواند و مرد که این قاعده را خوب بلد است،لبخندی می زند و می گوید :"چقدر تشنه ام"
زن بی معطلی بلند می شود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه می رود.سوراخ های نمکدان سر سفره بسته است وبه زحمت باز می شود وتا رسیدن آب فقط به اندازه پاشیدن نمک توی کاسه زن فرصت هست برای مرد.

             http://s5.picofile.com/file/8132087942/heart_salt_21.jpg

زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت بر می گردد و می نشیند.مرد تشکر می کند،صدایش را صاف می کند و می گوید:
"می دونستی کتابای آشپزی روباید از روی دستای تو بنویسن؟"
وسوپ بی نمکش را می خورد بارضایت.
وزن سوپ با نمکش را می خورد با لبخند.

                                                آن مرد کسی نیست بجز خمینی کبیر!

در این شب عزیز که لیلة الرغائب و شب آرزوهاست 
یادی از گذشتگان و نثار فاتحه و صلوات را از باد نبریم.... 
دوست شما | ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۱۰
۲۸ فروردين۰۲:۰۲

عجب دورانی بود چند ماهی که درعقد هم بودیم...!
تفریح مون رفتن به گلزار شهدای گمنام محله ی پدرم بود و ...
یادمه یه دفعه هم با هم به حرم امام خمینی (ره) سری زدیم و با یه ساندویچ از تو پذیرایی کردم...
تو ماه رمضان هم یه شب به مسجد ارگ رفتیم و آخر مجلس، با هم چند سیخ دل و جگر خوردیم...
تو این مدت، کلاً یه بار بردمت رستوران... اونم نه یه جای مجلل و ...
یه رستوران نزدیک بازار تهران... ( به قول بعضیا! باکلاس نبود اما غذای خوبی داشت)
کلاً تو دوران عقدمون، هر وقت خواستم به چیزی مهمونت کنم، به بهونه ی رژیم، ساده ترین چیز رو انتخاب می کردی و بخاطر همن هم کلی تشکر می کردی...
...
...

هم خوش به حالم و هم بد به حالم...
خوش به حالم که همسری با قناعت و بامحبت مثل تو دارم...
و بد به حالم که هیچ وقت نتونستم از تو قدردانی کنم...
و فداکاری های تو رو به هیچ شکلی نمی تونم بیان کنم...
دوستت دارم همسرم...
...
...
دوست شما | ۲۸ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۰۲
۱۹ بهمن۰۰:۰۳

با توجه به احادیثی که درمورد ازدواج وجود داره و همچنین تإکیدی که خدای خالق انسان، بر ازدواج او به عنوان راه رسیدن به تکامل داشته، خوبه که بطور اجمالی نگاهی هم به برکات و آثار ازدواج بر روی زندگی زوجین بیاندازیم.

باتوجه به چیزیکه در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) و  کلاً در اسلام آمده، ازدواج برکاتی ویژه داره که عبارتن از: 


 

دوست شما | ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۳
۱۳ بهمن۰۰:۰۱

فردا شب از راه رسید و محمد و خانواده اش برای برنامه ریزی عروسی زهرا و محمد ، به خونه ی زهرا  رفتن ...

بابای زهرا که تو این مدت، کاملاً با وضعیت مالی خانواده ی محمد و وضعیت کاری محمد، آشنا شده بود و از طرفی هم علاقه ی دخترش رو به این جوان با ایمان و خوش اخلاق دیده بود، بدون هیچ مقدمه ای گفت: از نظر من و خانمم، طولانی شدن دوران عقد بچه ها، خیلی درست نیست؛ خوبه کاری کنیم که این دو تا هر چه زودتر برن سر خونه زندگی شون...


مامان زهرا، حرف پدرش رو ادامه داد : ما می خواستیم برای زهرا جون و آقا محمد، جهیزیه ی کاملی رو تهیه کنیم و اونا بفرستیم سر خونه زندگی شون... اما فکر دیگه ای کردیم که شاید عاقلانه تر باشه...

تصمیم گرفتیم اختیار پولی رو که می خواستیم باهاش جهیزیه بخریم، به خود زهرا جون و آقا محمد بدیم تا برای خودشون هر جور که می خوان زندگی شون رو اداره کنن...

دوست شما | ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۱
۰۹ بهمن۲۳:۵۲

در دین مقدس اسلام، به ازدواج خیلی تأکید شده که به برخی از اونها در مطالب گذشته مون اشاره کردیم. اما چیزی که مهمه اینه که ازدواج راهی برای رشد انسانه؛ و شاید بشه گفت کوتاه ترین راه برای رسیدن به رشد حقیقی ازدواجه...

دقت کردی...؟!

کسی که ازدواج می کنه شاید اگه تا اونوقت خیلی طعم گذشت رو نچشیده باشه، اما نسبت به همسرش حس فداکاری و گذشت داره و با عمل به این حس زیبا راه رشد رو خیلی سریع می تونه طی کنه...

و شاید یکی از عوامل و حتی مهم ترین عامل اینکه اسلام عزیز، اینقدر به ازدواج اهمیت می ده همین باشه...  

می دونیم که در طول تاریخ اسلام، معصومین (ع)، خیلی به مردان توصیه و سفارش می کردن که ازدواج کنن. اما آیا این اندازه تشویق به اسلام، برای زنان هم وجود داشته؟.... 

دوست شما | ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۵۲