مدتی است عجیب فکرم مشغول روابط آدما با همدیگه است. روابطی که هر کدومش می تونی دلیلی داشته باشه...
بعضی از این روابط در حد رفع نیاز مادی هستن و باتوجه به میزان اهمیتِ اون نیاز مادی، از عمق طول بیشتری برخوردان.
اما بعضی روابط، مربوط به رفع نیازهای روحی هستن و از عمق بیشتری برخوردارن.
هر چه سعی کردم که نوع دیگه ای از این روابط پیدا کنم، متوجه شدم به هر شکل بالاخره هر نوعی که باشن زیر مجموعه ی یکی از همین دو نوعن.
بعد سراغ روابط بین همسران افتادم؛ روابطی که پر از پیچ و خم های زیاده و پر از نیازهای مختلف مادی و معنوی (روحی) است.
بیایید کمی عمیق تر فکر کنیم...
به نظرتون دو همسر، چه نوع نیازهایی می تونن به همدیگه داشته باشن؟
مطمئناً جواب این سؤال و اولویت بندی این نیازها، باتوجه به زن یا مرد بودنِ شخصِ پاسخ دهنده متفاوته؛ به این شکل که اگه بخوایم این نیازها رو طبقه بندی کنیم...،
از نظر یه خانم، مهمترین و اولین نیاز یه زن برای ازدواج، نیاز روحی اونه. نیازی که یه زن به محبت کردن و محبت دیدن داره، نیاز روحی که یه زن به حمایت شدن داره، نیاز روحی که یه زن به تشکیل خونواده ای مستقل داره تا خودش رو زیر سایه ی مردی که بهش علاقه داره، ببینه و ... و این سبب آرامش یه زن میشه.
اما از نظر یه مرد، مهمترین نیاز برای تشکیل خونواده، رفع نیاز جنسیه. اینکه یه مرد بتونه نیاز جنسی خودش رو از راه حلال تأمین کنه، می تونه سبب آرامش اون باشه.
البته تأمین هر کدوم از این نیازها برای زن و مرد، چون سبب آرامش اونها میشه، باعث میشه که اونها برای رابطه ی زوجیت، اهمیت ویژه ای قائل بشن تا جاییکه یه مرد برای تأمین نیاز همسری که همیشه اون رو راضی نگه داشته، نهایت تلاشش رو می کنه که بهترین ها رو فراهم کنه ( که این بهترین ها بسته به نوع کسب و کار او متفاوت خواهد بود) و برای این منظور، روزها رو بی منت، با تحمل همه ی سختی ها و خطراتی که کار خارج از خونه می تونه داشته باشه، تلاش می کنه.
از طرف دیگه زنی که نیازهاش از جانب همسرش، تأمین میشه تمام تلاشش رو برای فراهم کردن یه زندگی پرمهر و سالم برای همسرش انجام میده و تا جاییکه بتونه از برطرف کردن نیازهای مختلف شوهرش توی خونه، کوتاهی نمیکنه.
البته باید توجه داشت، کمی که از ابتدای ازدواج فاصله بگیریم، نیازهای واقعی زن و مرد، خودشون رو نشون میدن...
یعنی اگر مرد فکر می کرده که نیاز اولیه اش نیاز جنسیه یا زن بر این باور بوده که مهم ترین نیازش نیاز روحی و عاطفیه، کم کم و با گذشت زمان که این غریزه ها و عواطف شدید، با برقراری روابط زناشویی، از شوری افتاد و همه چیز عادی شد، تازه زن و مرد متوجه این مسئله میشن که اصل، چیز دیگه ای است.
اونها می فهمن که روابط انسانی موجود بین این دو، این زندگی رو می تونه شیرین و شیرین تر، کنه.
تازه می فهمن که روابط زناشویی موفق، اگه با علاقه ی ناشی از اخلاق خوب و رفتار سالم نباشه، نه تنها هیچ ارزشی نداره که فقط حس حیوانیت اونها رو سیراب می کنه و ...
و اینجاست که عده ای پشیمون میشن.....
...و این حرف دل ادامه دارد...