۲۴ دی۰۱:۳۴
سه سال پیش بود که خانمی تماس گرفت و گفت: « پسری 27 ساله دارم؛ خیلی خوشگل و خوش هیکله. پدرش خلبانه؛ ولی چون پسرم علاقه ای به درس خوندن نداشته ادامه تحصیل نداده و حالا با دیپلمی که داره یه شرکت کامپیوتری تو اصفهان و یکی هم تو تهران داره؛ در کل وضع مالیش عالیه...! توی شرکت شون چند تا از مهندسایی که باهاش در ارتباطن پیشنهاد دادن پسرم بره دختری از فامیل شون روبگیره که چند تاشون هم دکتر بودن؛ اما ما گفتیم نه. باید خونواده انتخاب کنن و...»
حالا بشنوید از خواسته هاش:
دختری که می خواستیم براش بگیریم، دوست داریم تحصیلات بالا داشته باشه؛ خوشگل و سفید باشه. نه چاق باشه نه لاغر؛ قدشم بلند باشه و خونواده ی خوبی هم داشته باشه و...