۰۸ دی۰۸:۵۹
خیلی وقت بود که به وبلاگم سر نزده بودم...
خیلی سرم شلوغ شده بود و درگیری ها و دغدغه های زیاد، چنان مشغولم کرده بود که امکان مراجعه به وبلاگ رو نداشتم....
البته بگذریم از تلگرام که همه رو مشغول کرده و چون ارتباط گیری توی تلگرام دو جانبه و چندجانبه هست و البته بازخورد مطلبت رو زودتر می گیری و مخاطبین بیشتری رو می تونی جذب کنیم، قطعا دیگه خیلیها ترجیح میدنش...
بگذریم...
مدتیه خیلی دلم گرفته و فکرم مشغوله...
از دست یه دوست ....
کسی که می گفت خیلی ها حسرت زندگی ما رو می خورن اما نمی دونن توی زندگی مون چه خبره!!
....
این دوست مون داره از همسرش جدا میشه ...
نمی خوام ریز مسئله رو اینجا بگم....
اما ....
چند جمله کوتاه میگم و رد میشم:
1- بیشتر ماها اهل حرفیم و کمتر عمل می کنیم ... از ساختن زندگی حرف می زنیم اما وقتی پای نفس مون وسط اومد، می زنیم هر چی ساختیم رو خراب می کنیم.
2- متأسفانه خیلی از زوج ها ، نمی دونن چه طور باید عشق بورزن و به دیگری هم زندگی ببخشن ....
3- خدا نکنه بعضیا بیفتن رو دنده ی لج ... که اون وقت نمیشه هیچ جور بهشون نزدیک شد و کمک شون کرد چراکه هر راهنمایی رو به دید دشمن یا دوست نادان می بینن
4- کاش وقتی بچه دار میشیم مسئولیتش رو بپذیریم ....
5- ای کاش همیشه انصاف داشته باشیم و عیب خودمون رو هم ببینیم.... همیشه ایراد فقط از طرف مقابل، نیشت.
6- یاد روزای شیرین زندگی مون هم بیفتیم و به حرمت اون روزا، کمتر کینه بورزیم...
و..... هزاران حرف گفته و ناگفته ی دیگه ....
خدا عاقبت مون رو بخیر کنه...