بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

سلام.
ما چند جوان تازه کار در فضای مجازی هستیم که تا حالا فعالیت هامون تو فضای حقیقی جامعه و خانواده انجام می شد.
تصمیم گرفتیم رنگی از حقیقت رو به این فضای مجازی نشون بدیم...
حقیقتی که سبک زندگی مون رو می سازه...
دست یاری تمامی مخاطبان مون رو به گرمی می فشاریم.
شما می تونید با ارائه ی نظرات تون ما رو در بهتر کردن مطالب مون یاری بدید...

ما عاشق محمد(ص)،دین محمد و خدای محمد (ص) هستیم

برای دیدن مطالبی با تنوع موضوعی بیشتر به وبلاگ دیگر گروه محبان الرضا (ع) با آدرس
shamimetoos.mihanblog.com
مراجعه کنید.

کاری از گروه فرهنگی و هیئت محبان الرضا (ع)

بهشت حقیقت...
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یاد اموات» ثبت شده است

۰۳ ارديبهشت۱۳:۱۰

مرد و زن نشسته اند دور سفره،مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی کاسه سوپ وزودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد دست پخت همسرش بی نمک است.اما زن چشم دوخته به او تا مهر تایید آشپزی اش را از چشمهای مردش بخواند و مرد که این قاعده را خوب بلد است،لبخندی می زند و می گوید :"چقدر تشنه ام"
زن بی معطلی بلند می شود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه می رود.سوراخ های نمکدان سر سفره بسته است وبه زحمت باز می شود وتا رسیدن آب فقط به اندازه پاشیدن نمک توی کاسه زن فرصت هست برای مرد.

             http://s5.picofile.com/file/8132087942/heart_salt_21.jpg

زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت بر می گردد و می نشیند.مرد تشکر می کند،صدایش را صاف می کند و می گوید:
"می دونستی کتابای آشپزی روباید از روی دستای تو بنویسن؟"
وسوپ بی نمکش را می خورد بارضایت.
وزن سوپ با نمکش را می خورد با لبخند.

                                                آن مرد کسی نیست بجز خمینی کبیر!

در این شب عزیز که لیلة الرغائب و شب آرزوهاست 
یادی از گذشتگان و نثار فاتحه و صلوات را از باد نبریم.... 
دوست شما | ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۱۰
۱۶ بهمن۰۰:۰۳

شهید حسین خرازی نقل می کرد: ﻭﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ.
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:

ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ،

ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ.

ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ.

ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.

ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ

                     ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ…       

  به نقل از وبلاگ « دشمن شناسی »

http://tmubasij.ir/wp-content/uploads/2015/01/tmubasij-kharazi.jpg

اینجاست که می فهمیم معنی برکت را...

و اینکه اگر اخلاص در کار یا چیزی باشد، 

آن کار یا چیز برکت پیدا می کند و

اندکش به اندازه ی بسیار، ارزش خواهد داشت..!

برای شادی روح گذشتگان، شهدا و اموات فاتحه و صلواتی نثار می کنیم.

دوست شما | ۱۶ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۳
۰۲ بهمن۰۰:۰۱
روزها و شب ها می آیند و می روند...
و آخر هر هفته یادمان می افتد که یک هفته ی دیگر از عمرمان گذشت...
ای کاش این هفته ها در غفلت سپری نشوند...
ای کاش هر چه که مرگ نزدیک می شویم، 
آنچه را  باید برای جهانی دیگر پیش فرستیم، بهتر مهیّا و فراهم کنیم...
و شاید یکی از علت هایی که پنجشنبه ها را برای یاد اموات قرار داده اند،
این باشد که حواس مان باشد به اینکه مرگ برای هر کسی اتفاق می افتد...
و چه بسا برای کسی از ما زمانش نزدیک باشد...
و سخنی از امام علی (ع) که ما را به فکر فرو می برد:
«  برای دنیای خـودت چنان عمل کن که گویا در دنیا تا ابد زندگی می‌کنی؛ و برای آخـرت خـودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می‌میری. »

دوست شما | ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۱