بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

سلام.
ما چند جوان تازه کار در فضای مجازی هستیم که تا حالا فعالیت هامون تو فضای حقیقی جامعه و خانواده انجام می شد.
تصمیم گرفتیم رنگی از حقیقت رو به این فضای مجازی نشون بدیم...
حقیقتی که سبک زندگی مون رو می سازه...
دست یاری تمامی مخاطبان مون رو به گرمی می فشاریم.
شما می تونید با ارائه ی نظرات تون ما رو در بهتر کردن مطالب مون یاری بدید...

ما عاشق محمد(ص)،دین محمد و خدای محمد (ص) هستیم

برای دیدن مطالبی با تنوع موضوعی بیشتر به وبلاگ دیگر گروه محبان الرضا (ع) با آدرس
shamimetoos.mihanblog.com
مراجعه کنید.

کاری از گروه فرهنگی و هیئت محبان الرضا (ع)

بهشت حقیقت...
نویسندگان

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معیارهای ازدواج» ثبت شده است

۱۶ ارديبهشت۰۰:۰۵


از جمله نکات مهم زندگی حضرت فاطمه(س) ازدواج آن حضرت بود. ایشان خواستگارانی بسیار در میان صحابه داشت که از نظر مالی در رتبه های بالایی قرار داشتند اما رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و گفت:ای محمد! خدا بر تو سلام می رساند و می فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است.

و فاطمه(س) و پیامبر(ص) و اگر بهتر بگوییم خداوند تبارک و تعالی، علی(ع) را که جوانی  سرشار از ایمان و تعهد بود انتخاب کردند...

...قرار بود ماحصل این ازدواج حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) وام کلثوم(س) باشند که هرکدام چون نوری در آسمان ولایت بدرخشند و راه زندگی ارادتمندانشان را به سوی خداوند روشن کنند...

قرار بود ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) الگویی شود برای شیعیانشان تا ابد.در روایاتی نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: اگر علی نبود،

دوست شما | ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۵
۱۷ اسفند۱۸:۴۴

همیشه میگن امر به معروف ونهی از منکر خیلی سخته و کُلّی دردسر داره؛ به خاطر همینم هست که خیلیا از زیر این واجب خدایی شونه خالی می کنن و به قول معروف بی خیالش میشن...
مدتی است که به شکلی درگیر ازدواج جوونها شدیم و توی این کار داریم روز به روز پیشرفت می کنیم؛ اما متأسفانه هر چه جلو میریم متوجه وجود فقر فرهنگی تو این زمینه میشیم؛ فقری که بی سواد و باسواد و پولدار و بی پول و... نمی شناسه بلکه خیلیا رو درگیر خودش کرده...
و نتیجه ای که ما بهش رسیدیم، اینه که باید تو این زمینه فکری کنیم و به گونه ای خودمون رو درگیر امر به معروف و نهی از منکر تو این راه کنیم.
اما چگونه؟
مطمئناً یکی از علل وجود فقر فرهنگی تو این زمینه، کمبود اطلاعات در زمینه ی ازدواج و فایده های ازدواج و همچنین علت هایی است که سبب خوشبختی یا نگون بختی در زندگی مشترک میشن...


البته تو این بحث، باید به نگرش فرد به زندگی هم توجه کرد؛ به این معنا که نگرشی که فرد به زندگی و هدف اصلی زندگی داره، می تونه سبک زندگی و راه و روش فرد رو در ازدواج، تعیین کنه.
اما نکته ای که سبب آزار ما شده، وجود دوگانگی در اعتقاد و عمل بعضیهاست...
آخه تو این زمینه ما با افراد مختلف که  اعتقادات متفاوتی دارن  
دوست شما | ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۴۴
۰۶ اسفند۰۰:۰۱


وای... وای ... وای...

چی میشه گفت از اینهمه بی مهری ها و اینهمه پرتوقعی ها!

واقعاً چه فرقی می کنه که دختری که می خوای باهاش ازدواج کنی، چند سانت قدش باشه یا چند کیلو وزنش؟...

چه فرقی می کنه که دختری که می خوای به خواستگاریش بری، موهای فر و یا صاف داشته باشه و چشماش مشکی باشه یا رنگی ؟....

چه فرقی می کنه تحصیلات این دختر خانم چی باشه یا پدر تو چه رده ی شغلی کار کنه و یا اینکه خونه شون کجای شهر باشه...؟

...

...

و یا....

چه فرقی می کنه پسری که قصد داری باهاش ازدواج کنی، چه تحصیلاتی داشته باشه یا اینکه چقدر درآمد ماهانه اش باشه ؟....

چه فرقی می کنه پسری که قراره شما رو خوشبخت کنه، چقدر بلند باشه یا کوتاه و یا چاق باشه یا لاغر اندام؟...

چه فرقی می کنه که پدر پسر، چه شغل و چه خونه زندگی داشته باشه؟...


...

...

کمی فکر می تونه ما رو به نتایج خوبی برسونه....

فکر به اینکه فلسفه ی ازدواج چیست و بزرگان دین مون درمورد ازدواج چه نکته هایی رو به ما تأکید کردن...

فکر به اینکه ما می خواهیم با چه چیز و یا چه کسی زندگی کنیم ...

آیا ازدواج با مرد ثروتمند و رسیدن به آسایش جسمی ، ضامن آرامش روحی ما میشه؟

آیا داشتن زنی زیبا در بستر، خوشبختی ما را در طی روز ، تأمین می کنه؟

آیا تحصیلاتی که پشتش شعور و درک صحیح از زندگی نباشه، باعث رشد ما میشه؟

آیا...

یا اینکه نزدیک بودن عقاید زن و مرد توی زندگی می تونه حس خوشبختی رو برای اونها فراهم کنه؟!...

اینکه زن و مرد، ایمانی نزدیک به هم داشته باشن، و همدیگه رو به سمت بالاتر رفتن و رشد کردن سوق بدن، مهمتره یا اینکه هر روز، برای زیباتر شدن و خودنمایی، دچار مشکلات سلیقه ای بشن....!؟

کاش کمی فکر کنیم...

هم جوانان فکر کنن...

و هم والدین و بزرگ تر هایی که در تصمیم گیری این جوانان تأثیر بیشتر رو دارن....


دوست شما | ۰۶ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۰۱
۰۵ اسفند۰۰:۳۴


تا حالا دقت کردی که خداوند چرا از هر مخلوقی، جفت آفریده؟...

فکر می کنی آیا هر کسی می تونه به تنهایی رشد کنه؟...

منظورم رشد به معنای واقعیه... رشدی که انسان رو توی انسانیتش بالا ببره نه حیوانیت و غریزه... 

 


و مطمئناً چنین رشدی بنا به راهی که اسلام نشون داده، محقق نمیشه جز با ازدواج....

ازدواج ما رو مسئولیت پذیر میکنه...

ازدواج ما رو پرعاطفه میکنه...

ازدواج به ما گذشت رو در معنای واقعی خودش، یاد میده...

ازدواج ما رو بزرگ می کنه و استقلال مون رو تقویت می کنه... البته استقلالی که با یک پشتوانه ای محکم همراهه و اون چیزی نیست جز همسر...

خدایا در چنین روزی که ولادت حضرت زینب (س) است، به همه ی جوانان ما کمک کن که در انتخاب شون درست عمل کنن و چیزی رو جز رضای خودت، در نظر نداشته باشن...

آری ... 

ازدواج امری مهم و در عین حال ساده است به شرطی که خودمون با موانعی اون رو سخت و دست نیافتنی نکنیم...

دوست شما | ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۳۴
۲۶ بهمن۲۳:۱۴

یه زمانی بود که وقتی می خواستن برای پسری آستین بالا کنن، می گفتن بریم خونواده شون رو ببینیم که دختر خوب، توی یه خونواده ی خوب بزرگ میشه...

اما حالا می گن بریم خونه شون رو ببینیم که نکنه از ما پایین تر باشن و باعث سرشکستگی مون بشن...


اون روزا می گفتن دختر باایمان می خوایم که نسل پاکی تو دامنش پرورش پیدا کنه...
حالا میگن دختر خوشگل می خوایم که نوه های خوشگل تحویل مون بده...
می گفتن دختر و پسر می تونن از کم ترین چیز تو زندگی شروع کنن، خدا هم بهشون روزی میده و یکی شون میشه دوتا!...
حالا میگن تا پسر پول و زندگی درست و حسابی نداشته باشه که نمیشه براش زن گرفت...! مردم چی میگن...
راستی ... چه چیزی فرق کرده که اینقدر تغییر ذائقه دادیم...!؟

چه چیزی ما رو به این سمت کشونده و فرهنگ مون رو هدف گرفته؟!...

راحت طلبی و تن پروری و هوس بازی...؟!

آری...

 انگار هر روز داریم از اسلام فاصله می گیریم...
و خدا نکنه که به سمت شیطان بریم...
خدا نکنه که ظاهری مسلمان نما داشته باشیم و وقتی نوبت به عمل می رسه،  راه و رسم شیطانی رو  تو ازدواج و زندگی، پیش بگیریم...


دوست شما | ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۱۴
۲۵ بهمن۰۰:۰۹


پسر: دلم می خواد همسر آینده ام...

زیبا باشه ... چشمای رنگین، سفید رو، خوش هیکل، قد بلند و کلاً دلربا باشه...

از نظر تحصیلات هم، سوادمون به هم بخوره...

از لحاظ موقعیت اجتماعی و ثروت خانوادگی هم همسطح ما باشن یا اگه شد کمی هم بالاتر ...

کم فرزند باشن...

محجبّه باشه و خوب و مؤمن و خانواده دار...

و...


اگه کمی روی این معیارها دقیق بشیم ، بجز ملاک آخری همه ی ملاک های ظاهریه؛ ملاک هایی که برای خیلی ها مهمه و دلفریب؛ اگه آخرین ملاک رو فاکتور بگیریم، انگار نه انگار که اینا معیارهای یه مسلمون و یه بچه شیعه، برای ازدواجن! 

ملاک هایی متأثر از فریب دنیا و ظواهری که به جای اینکه روز به روز از اونا دل بکنیم، هر روز خودمون رو به اونها وصل می چسبونیم و اونا دارن ما رو مدیریت می کنن نه ما اونها رو...

و این همون تغییر ذائقه ای است که با تهاجم فرهنگی و ماهواره که یکی از ابزارهای این تهاجمه، داره برای ما بوجود میاد و اگه غافل باشیم، ما رو می بلعه...

مسلماً وقتیکه معیار آقا پسرا برای ازدواج، نادرست باشه و به ظواهر تأکید بیشتری داشته باشه، حتماً دختر خانم هم یکی از ملاک های ابتداییش برای ازدواج، ثروت و درآمد و خونه و زندگیِ پسر خواهد شد... 

درحالیکه اسلام عزیز، ایمان رو ملاک اصلی در ازدواج قرار داده و هم کُفو بودن زوج رو هم در نزدیکیِ ایمان شون بهم می دونه... نه چیز دیگه...!

و حدیثی از پیامبر اکرم (ص): « زیبارویی زن را نباید بر زیبایی دینش، ترجیح داد.» کنز العمال  ج 16   ص 301  ح 44590

آری زیبایی چهره، پس از چند روز یا چند ماه، عادی می شه و  اون چیزیکه می مونه و باعث خوشبختیه، زیبایی درون آدمهاست.

دوست شما | ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۹
۱۵ بهمن۰۰:۰۳

آری وقتیکه زن و مرد متوجه شدن که تو روابط شون، چیزی که حرف اول رو می زنه اخلاق و رفتار مناسبه، اونوقته که عده ای پشیمون میشن...

آره... پشیمون میشن...

مردایی که زمان ازدواج، برای تأمین هرچه بیشتر نیاز جنسی شون، معیارهای ظاهری رو از همه چیز مهمتر می دونستن یا در کنار معیارهای دیگه، معیارهای ظاهربینانه ی بسیار سختی رو قرار داده بودن تا به فکر خودشون بتونن بیشترین کام جویی رو از همسرشون داشته باشن ...

مردایی که بخاطر سختگیری بی مورد درمورد ظاهر دختری که به خواستگاریش می رفتن، ایمان و صداقت و درستی دختر رو فراموش می کردن...

مردایی که بخاطر موقعیت اجتماعی خودشون یا خونواده شون، چنان به خوب بودن ظاهر یه دختر برای ازدواج، اهمیت می دادن که فراموش می کردن چند روز دیگه که زندگی شون زیر یه سقف ادامه پیدا کرد، دیگه ظاهر زیبای همسرشون براشون عادی میشه و اونوقته که پای اخلاق و ایمان و درستی زن و مرد، وسط میاد... 

دوست شما | ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۳
۱۲ بهمن۰۰:۴۸
یکی دو تا خواستگار خوب با موقعیت نسبتاً مناسب داشت؛ اما به دلایلی با هیچ کدوم شون ازدواج نکرده بود؛ تا اینکه محمد به خواستگاریش اومد. لیسانس هوافضا داشت اما چون کار درست و حسابی گیرش نیومده بود، رو مینی بوس مردم کار میکرد؛ پسر باحیا و چشم پاکی بود؛ چهره ی خیلی معمولی داشت ولی به نظر می اومد نوری تو صورتشه که همون نور، قیافه اش رو دلنشین کرده بود...
با اینکه شرایط مادی مناسبی نداشت و از نعمت پدر محروم بود و باید یه جورایی هوای مادر و خواهراش رو داشته باشه ولی ایمان و دل نازکی که داشت، دل زهرا رو برده بود... و با مشورت بابا و مامانش تصمیم گرفته بود بهش جواب مثبت بده.


بالاخره روز بله برون اومد و با یه مهریه ی ساده که یک سکه ی طلا بود، صیغه ی محرمیت خوندن و قرار شد دو هفته ی بعد، برن محضر و رسماً عقد دائم کنن...
...
...
چند روز از عقدشون می گذشت و بخاطر روی گشاده و چهره ی همیشه خندان  
دوست شما | ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۴۸
۲۵ دی۰۰:۰۵

چشماشون رو شسته بودن تا بتونن دنیا رو بهتر و زلال تر ببینن...

پسر با سختی و بی پدری بزرگ شده بود؛ درس خون بود و تونسته بود تا فوق لیسانس یکی از رشته های مهندسی پیش بره؛ حالا که جواب کنکور دکتریش اومده بود، همه از خوشحالی تو پوست خودشون نمی گنجیدن... آخه بعد از کنکور، یه ضرب یکی از شاخه های مهندسی قبول شده بود و بعد هم بلافاصله تو رشته ی دلخواهش فوق لیسانس درس خوند و حالا هم که بدون هیچ فاصله ای دکتری رشته خودش رو قبول شده و داره پله های موفقیت رو به خوبی بالا میره. البته فعلاً سربازی نرفته ولی خدا بزرگه ان شاء الله کارای سربازیش هم بعد از پنج سال دیگه باید پی گیری کنه...



پسر که تنها هنرش درس خوندن نبود، تو دوران دانشجویی تونسته بود با کارای نیمه وقتی که مرتبط با رشته تحصیلیش انجام داده بود، یه پس انداز کمی داشته باشه؛...

دوست شما | ۲۵ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۵
۲۴ دی۱۴:۴۰
عجب روزگاری شده! .....

انگار به همه یه سنگ دادن و گفتن بنداز جلوی پای جوونا تا نتونن ازدواج کنن؛ بیشتر افراد جامعه هم به این حرف، گوش دادن و هر کسی بتونه سنگ بزرگ تری می اندازه و بهش افتخار می کنه...!


نگید که بدبینم؛ چون هرچند که همه دارن می گن ما دوست داریم جوونا ازدواج کنن، ولی عملاً دارن کاری می کنن که نتیجه اش همون چیزی میشه که گفتم...
و ازدواج به جای اینکه برای آرامش باشه ( لِتَسکُنوا إلَیها )، شده مایه ی سلب آسایش و آرامش جوونا و به تبع اون خونواده هاشون؛ 
و اون وقته که ما می مونیم و یه جامعه ی پیر که صدای تلاش و کار و فعالیت و نشاط و زندگی دیگه از هیاهوی روزمرگیش شنیده نمیشه...
دوست شما | ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۰