بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

سلام.
ما چند جوان تازه کار در فضای مجازی هستیم که تا حالا فعالیت هامون تو فضای حقیقی جامعه و خانواده انجام می شد.
تصمیم گرفتیم رنگی از حقیقت رو به این فضای مجازی نشون بدیم...
حقیقتی که سبک زندگی مون رو می سازه...
دست یاری تمامی مخاطبان مون رو به گرمی می فشاریم.
شما می تونید با ارائه ی نظرات تون ما رو در بهتر کردن مطالب مون یاری بدید...

ما عاشق محمد(ص)،دین محمد و خدای محمد (ص) هستیم

برای دیدن مطالبی با تنوع موضوعی بیشتر به وبلاگ دیگر گروه محبان الرضا (ع) با آدرس
shamimetoos.mihanblog.com
مراجعه کنید.

کاری از گروه فرهنگی و هیئت محبان الرضا (ع)

بهشت حقیقت...
نویسندگان

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آرامش # ازدواج» ثبت شده است

۱۶ ارديبهشت۰۰:۰۵


از جمله نکات مهم زندگی حضرت فاطمه(س) ازدواج آن حضرت بود. ایشان خواستگارانی بسیار در میان صحابه داشت که از نظر مالی در رتبه های بالایی قرار داشتند اما رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و گفت:ای محمد! خدا بر تو سلام می رساند و می فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است.

و فاطمه(س) و پیامبر(ص) و اگر بهتر بگوییم خداوند تبارک و تعالی، علی(ع) را که جوانی  سرشار از ایمان و تعهد بود انتخاب کردند...

...قرار بود ماحصل این ازدواج حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) وام کلثوم(س) باشند که هرکدام چون نوری در آسمان ولایت بدرخشند و راه زندگی ارادتمندانشان را به سوی خداوند روشن کنند...

قرار بود ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) الگویی شود برای شیعیانشان تا ابد.در روایاتی نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: اگر علی نبود،

دوست شما | ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۵
۱۵ ارديبهشت۰۰:۰۳

دستش رو به گردن گرفته بود و داشت گردنش رو کمی ماساژ می داد..
گفتم: چی شده ؟ باز گردنت درد گرفته؟
سرش رو تکون داد و گفت: امروز از سر کار باسرعت رفتم دانشگاه که به کلاسم برسم...
استادم کلی جزوه گفت نوشتیم؛ 
مثل اینکه سرم رو خیلی پایین گرفته بودم که گردنم درد می کنه...
دست از کار خونه کشیدم و از کشو ، یه پماد مسکن گیاهی برداشتم و رفتم سراغش...
شروع کردم گردنش رو مالیدن...
                                                  

کمی که دردش آروم شد، صورتش رو آورد نزدیک و در گوشم گفت: 
من اگه تو رو نداشتم چی می کردم...
لبخندی زدم و به تلافی حرفش ،  گفتم: 
اونقدر زحمتای من به گردنت افتاده که تسکین دردش یه کار ساده ایه که می تونم بکنم...

... و لبخندی با رضایت از ته دلش که عمق رضایتمندیش  رو نشون می داد،دلم رو آروم کرد...
و یادم رفت  چند شب بود که از دردِ انگشتای دستم، نمی تونستم راحت بخوابم... 

دوست شما | ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۳
۲۷ فروردين۱۶:۰۴
ظهر نیمه ی شعبانه...
دارن اذان ظهر رو میگن و ...
منم که تازه به تو محرم شدم، دلم قرار نداره...
انگار منتظرم تا دیگران برای چند دقیقه ما رو تنها بذارن تا دستام رو تو دستات بگیری و بهم آرامش بدی...
چه کنم که اینطور دلم آروم میشه...
اینطوره که حس می کنم تکیه گاهم رو پیدا کردم و باهاش به آرامش می رسم...
اما...
همینکه دیگران از اتاق عقدمون خارج شدن، پرسیدی؟
قبله کدوم طرفه؟
نماز اول وقت رو از دست ندیم.......
...
...
اینجا بود که فهمیدم از تو عقبم و واقعاً نیاز دارم که دستم رو بگیری...
دستم رو بگیری و با خودت بالا ببری...



دوست شما | ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۴
۰۶ اسفند۰۰:۰۱


وای... وای ... وای...

چی میشه گفت از اینهمه بی مهری ها و اینهمه پرتوقعی ها!

واقعاً چه فرقی می کنه که دختری که می خوای باهاش ازدواج کنی، چند سانت قدش باشه یا چند کیلو وزنش؟...

چه فرقی می کنه که دختری که می خوای به خواستگاریش بری، موهای فر و یا صاف داشته باشه و چشماش مشکی باشه یا رنگی ؟....

چه فرقی می کنه تحصیلات این دختر خانم چی باشه یا پدر تو چه رده ی شغلی کار کنه و یا اینکه خونه شون کجای شهر باشه...؟

...

...

و یا....

چه فرقی می کنه پسری که قصد داری باهاش ازدواج کنی، چه تحصیلاتی داشته باشه یا اینکه چقدر درآمد ماهانه اش باشه ؟....

چه فرقی می کنه پسری که قراره شما رو خوشبخت کنه، چقدر بلند باشه یا کوتاه و یا چاق باشه یا لاغر اندام؟...

چه فرقی می کنه که پدر پسر، چه شغل و چه خونه زندگی داشته باشه؟...


...

...

کمی فکر می تونه ما رو به نتایج خوبی برسونه....

فکر به اینکه فلسفه ی ازدواج چیست و بزرگان دین مون درمورد ازدواج چه نکته هایی رو به ما تأکید کردن...

فکر به اینکه ما می خواهیم با چه چیز و یا چه کسی زندگی کنیم ...

آیا ازدواج با مرد ثروتمند و رسیدن به آسایش جسمی ، ضامن آرامش روحی ما میشه؟

آیا داشتن زنی زیبا در بستر، خوشبختی ما را در طی روز ، تأمین می کنه؟

آیا تحصیلاتی که پشتش شعور و درک صحیح از زندگی نباشه، باعث رشد ما میشه؟

آیا...

یا اینکه نزدیک بودن عقاید زن و مرد توی زندگی می تونه حس خوشبختی رو برای اونها فراهم کنه؟!...

اینکه زن و مرد، ایمانی نزدیک به هم داشته باشن، و همدیگه رو به سمت بالاتر رفتن و رشد کردن سوق بدن، مهمتره یا اینکه هر روز، برای زیباتر شدن و خودنمایی، دچار مشکلات سلیقه ای بشن....!؟

کاش کمی فکر کنیم...

هم جوانان فکر کنن...

و هم والدین و بزرگ تر هایی که در تصمیم گیری این جوانان تأثیر بیشتر رو دارن....


دوست شما | ۰۶ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۰۱
۱۹ بهمن۰۰:۰۳

با توجه به احادیثی که درمورد ازدواج وجود داره و همچنین تإکیدی که خدای خالق انسان، بر ازدواج او به عنوان راه رسیدن به تکامل داشته، خوبه که بطور اجمالی نگاهی هم به برکات و آثار ازدواج بر روی زندگی زوجین بیاندازیم.

باتوجه به چیزیکه در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) و  کلاً در اسلام آمده، ازدواج برکاتی ویژه داره که عبارتن از: 


 

دوست شما | ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۳
۱۵ بهمن۰۰:۰۳

آری وقتیکه زن و مرد متوجه شدن که تو روابط شون، چیزی که حرف اول رو می زنه اخلاق و رفتار مناسبه، اونوقته که عده ای پشیمون میشن...

آره... پشیمون میشن...

مردایی که زمان ازدواج، برای تأمین هرچه بیشتر نیاز جنسی شون، معیارهای ظاهری رو از همه چیز مهمتر می دونستن یا در کنار معیارهای دیگه، معیارهای ظاهربینانه ی بسیار سختی رو قرار داده بودن تا به فکر خودشون بتونن بیشترین کام جویی رو از همسرشون داشته باشن ...

مردایی که بخاطر سختگیری بی مورد درمورد ظاهر دختری که به خواستگاریش می رفتن، ایمان و صداقت و درستی دختر رو فراموش می کردن...

مردایی که بخاطر موقعیت اجتماعی خودشون یا خونواده شون، چنان به خوب بودن ظاهر یه دختر برای ازدواج، اهمیت می دادن که فراموش می کردن چند روز دیگه که زندگی شون زیر یه سقف ادامه پیدا کرد، دیگه ظاهر زیبای همسرشون براشون عادی میشه و اونوقته که پای اخلاق و ایمان و درستی زن و مرد، وسط میاد... 

دوست شما | ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۳
۱۴ بهمن۰۰:۰۱

مدتی است عجیب فکرم مشغول روابط آدما با همدیگه است. روابطی که هر کدومش می تونی دلیلی داشته باشه...

بعضی از این روابط در حد رفع نیاز مادی هستن و باتوجه به میزان اهمیتِ اون نیاز مادی، از عمق طول بیشتری برخوردان.

اما بعضی روابط، مربوط به رفع نیازهای روحی هستن و از عمق بیشتری برخوردارن.

هر چه سعی کردم که نوع دیگه ای از این روابط پیدا کنم، متوجه شدم به هر شکل بالاخره هر نوعی که باشن زیر مجموعه ی یکی از همین دو نوعن.

بعد سراغ روابط بین همسران افتادم؛ روابطی که پر از پیچ و خم های زیاده و پر از نیازهای مختلف مادی و معنوی (روحی) است.



بیایید کمی عمیق تر فکر کنیم... 

به نظرتون دو همسر، چه نوع نیازهایی می تونن به همدیگه داشته باشن؟ 

مطمئناً جواب این سؤال و اولویت بندی این نیازها، باتوجه به زن یا مرد بودنِ شخصِ پاسخ دهنده متفاوته؛ به این شکل که اگه بخوایم این نیازها رو طبقه بندی کنیم...، 

دوست شما | ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۱
۱۳ بهمن۰۰:۰۱

فردا شب از راه رسید و محمد و خانواده اش برای برنامه ریزی عروسی زهرا و محمد ، به خونه ی زهرا  رفتن ...

بابای زهرا که تو این مدت، کاملاً با وضعیت مالی خانواده ی محمد و وضعیت کاری محمد، آشنا شده بود و از طرفی هم علاقه ی دخترش رو به این جوان با ایمان و خوش اخلاق دیده بود، بدون هیچ مقدمه ای گفت: از نظر من و خانمم، طولانی شدن دوران عقد بچه ها، خیلی درست نیست؛ خوبه کاری کنیم که این دو تا هر چه زودتر برن سر خونه زندگی شون...


مامان زهرا، حرف پدرش رو ادامه داد : ما می خواستیم برای زهرا جون و آقا محمد، جهیزیه ی کاملی رو تهیه کنیم و اونا بفرستیم سر خونه زندگی شون... اما فکر دیگه ای کردیم که شاید عاقلانه تر باشه...

تصمیم گرفتیم اختیار پولی رو که می خواستیم باهاش جهیزیه بخریم، به خود زهرا جون و آقا محمد بدیم تا برای خودشون هر جور که می خوان زندگی شون رو اداره کنن...

دوست شما | ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۱
۲۸ دی۰۰:۰۱

ارزش وجودی همسر (زن) در خانه به اندازه ای است که از عوامل آرامش برای زندگی مرد به شمار می آید. ( جَعَل مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ إلَیها - سوره اعراف آیه 189)

در حدیثی آمده است که یک رکعت نماز از مرد همسردار، برتر از هفتاد رکعتی است که مرد بی همسر اقامه کند. (المقنعة - ص 497)

امام صادق(ع) فرمودند که پدرم به مردی که گفت همسر ندارم، فرمودند:

دوست شما | ۲۸ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۱