بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

بهشت حقیقت...

چشم ها را باید شست ..جور دیگر باید دید..

سلام.
ما چند جوان تازه کار در فضای مجازی هستیم که تا حالا فعالیت هامون تو فضای حقیقی جامعه و خانواده انجام می شد.
تصمیم گرفتیم رنگی از حقیقت رو به این فضای مجازی نشون بدیم...
حقیقتی که سبک زندگی مون رو می سازه...
دست یاری تمامی مخاطبان مون رو به گرمی می فشاریم.
شما می تونید با ارائه ی نظرات تون ما رو در بهتر کردن مطالب مون یاری بدید...

ما عاشق محمد(ص)،دین محمد و خدای محمد (ص) هستیم

برای دیدن مطالبی با تنوع موضوعی بیشتر به وبلاگ دیگر گروه محبان الرضا (ع) با آدرس
shamimetoos.mihanblog.com
مراجعه کنید.

کاری از گروه فرهنگی و هیئت محبان الرضا (ع)

بهشت حقیقت...
نویسندگان
۲۷ فروردين۱۶:۰۴
ظهر نیمه ی شعبانه...
دارن اذان ظهر رو میگن و ...
منم که تازه به تو محرم شدم، دلم قرار نداره...
انگار منتظرم تا دیگران برای چند دقیقه ما رو تنها بذارن تا دستام رو تو دستات بگیری و بهم آرامش بدی...
چه کنم که اینطور دلم آروم میشه...
اینطوره که حس می کنم تکیه گاهم رو پیدا کردم و باهاش به آرامش می رسم...
اما...
همینکه دیگران از اتاق عقدمون خارج شدن، پرسیدی؟
قبله کدوم طرفه؟
نماز اول وقت رو از دست ندیم.......
...
...
اینجا بود که فهمیدم از تو عقبم و واقعاً نیاز دارم که دستم رو بگیری...
دستم رو بگیری و با خودت بالا ببری...



دوست شما | ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۴
۲۶ فروردين۰۱:۲۱

اگه دقت کرده باشین، تو مطالب این وبلاگ، خیلی نقدها به جوونها و خونواده هاشون، وارد کردیم و خیلی از موانع ازدواج رو به گردن اونها انداختیم؛... هر چند که با این سخت گیریها، شاید بیش از این، جای قد باشه، اما به همیین اکتفا می کنیم تا به حرفای مهم تر تو سبک زندگی برسیم...
اما قبل از پرداختن به مسئله ی بعدی در سبک زندگی که مربوط به دوران شیرین آغاز و ادامه ی زندگی مشترکه، لازم دیدم یه مکث کوتاهی بکنم و توی این پست، از چیز دیگه ای حرف بزنم و اون هکاریه...
...
آره؛ همکاری...
همکاری دولت در زمینه ی ازدواج ...
مطمئناً در کنار همه ی فرهنگ سازی هایی که از طرف افراد دلسوز داره انجام میشه تا راه ازدواج آسان، جلوی پای جوونا گذاشته بشه، چیزی که جای خالیش حس میشه، یاری دولته...
اونم تو سالی که از طرف مقام معظم رهبری، دولت و ملت به همدلی و مه زبانی، دعوت شدن...
از دولت و دولتی های عزی می خوایم برای چند لحظه هم که شده خودشون رو بذارن کنار دل جوونایی که قصد ازدواج دارن و نمی خوان تو این وضعیت نامناسب فرهنگی، آلوده ی گناه بشن...


اگه دولت و مسئولین دولتی، تو این زمینه با مردم، همدل بشن و دردی از مشکلات فرهنگی و اقتصادی جوونا بخصوص شغل و مسکن، درمان کنن، مطمئن باشن، جلوی خیلی از معضلات اجتماعی رو خواهند گرفت...

البته می دونیم که کار سختیه اما در هر کار سختی، شدنی است...
هرچند در زمینه ی مشکلات فرهنگی، باید زیرساخت های فکری درست بشه و این مسئله نیاز به کاری عمیق داره و حتماً باید زیر نظر افراد باصلاحیت که هم تخصص لازم رو دارن و هم دغدغه ی دین دارن، انجام بشه...

و سخن آخر اینکه:
ای کاش همیشه، تو اولویت بندی ها، یاد جوونا باشیم نه اینکه زمان جمع آوری رأی مردم، شعار جوون پسندانه بدیم!...
 
دوست شما | ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۲۱
۱۷ فروردين۰۷:۱۸

سال، نو میشود...
فصل نو میشود...
لباس و کفش و... نو میشود...
و ...
آنچه که برای مان همیشه تازه هست و تازه می ماند، 
سخنانی است که از زبان رهبرمان می شنویم؛
سخنانی که سبک زندگی مان را می سازند؛ 


سخنانی که روی ما را به سمت خورشید می گردانند تا نکند که تاریکی ها، گمراه مان کند...
و گامی که در کنار همه ی گام های گذشته، پیش رو داریم:
« دولت، ملت؛ همدلی و هم زبانی »
پس حواس مان باشد، توطئه های دشمنان را در این زمینه، بهتر و با تیزبینی بیشتری، ببینیم و خنثی کنیم...
البته این، وظیفه ی هر دو قشر است؛ هم دولت ... و هم ملت ...
مطمئناً درک صحیح از آنچه که در یک حکومت اسلامی می تواند باشد، هر دو قشر را برای همدلی و هم زبانی، راهنمایی می کند...
پس ما که جزئی از ملت هستیم، سعی می کنیم، کاستی های تحمیلی را به روی خودمان نیاوریم اما آنچه را حق است و می توان به آن رسید ، از دولت مان، مطالبه می کنیم... 
و چه حقی بزرگ تر اینکه در جامعه ی اسلامی، بدنبال آرامش فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی باشیم!...

دوست شما | ۱۷ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۱۸
۰۳ فروردين۱۹:۱۰

این روزها دلم گرفته. از تنهایی و غربت خانه ای در مدینه که پس از شهادت پیامبر خاتم (ص)، کمتر کسی  سراغی از آن خانه می گرفت...

انگار این مسلمانان فراموش کرده بودند که هر چه دارند، از اهل این خانه دارند...

تنها بلال و ابوذر و سلمان و عده ای انگشت شمار، قدردان آنان بودند و ...

البته در چنین روزهایی چند تن دیگر سراغی از اهل این خانه گرفتند که ای کاش نمی گرفتند؛ که سوغاتی آنان، سینه ای مجروح و پهلویی شکسته و شش ماهه ی سقط شده بود...

آری ....

هرچند آن روز محسنی به دنیا نیامد و نسل کمتری از سلاله ی پاک علی و زهرا (ع) باقی ماند، اما ...

از حسن (ع) گرفته تا مهدی موعود، همه راه راست و صراط مستقیم را به ما نمایاندند...

و این است نسل پاک پیامبر اسلام (ص) از زهرای مرضیه (س)....

و این است معنای نام « کوثر »...


در مَجد وشرف یکّه و تنها هستی  / در فخرِ تو بس ، اُمّ ابیها هستی

مریم که مقدس شده یک عیسی داشت  / تو مادر یازده مسیحا هستی 


 


دوست شما | ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۱۰
۱۷ اسفند۱۸:۴۴

همیشه میگن امر به معروف ونهی از منکر خیلی سخته و کُلّی دردسر داره؛ به خاطر همینم هست که خیلیا از زیر این واجب خدایی شونه خالی می کنن و به قول معروف بی خیالش میشن...
مدتی است که به شکلی درگیر ازدواج جوونها شدیم و توی این کار داریم روز به روز پیشرفت می کنیم؛ اما متأسفانه هر چه جلو میریم متوجه وجود فقر فرهنگی تو این زمینه میشیم؛ فقری که بی سواد و باسواد و پولدار و بی پول و... نمی شناسه بلکه خیلیا رو درگیر خودش کرده...
و نتیجه ای که ما بهش رسیدیم، اینه که باید تو این زمینه فکری کنیم و به گونه ای خودمون رو درگیر امر به معروف و نهی از منکر تو این راه کنیم.
اما چگونه؟
مطمئناً یکی از علل وجود فقر فرهنگی تو این زمینه، کمبود اطلاعات در زمینه ی ازدواج و فایده های ازدواج و همچنین علت هایی است که سبب خوشبختی یا نگون بختی در زندگی مشترک میشن...


البته تو این بحث، باید به نگرش فرد به زندگی هم توجه کرد؛ به این معنا که نگرشی که فرد به زندگی و هدف اصلی زندگی داره، می تونه سبک زندگی و راه و روش فرد رو در ازدواج، تعیین کنه.
اما نکته ای که سبب آزار ما شده، وجود دوگانگی در اعتقاد و عمل بعضیهاست...
آخه تو این زمینه ما با افراد مختلف که  اعتقادات متفاوتی دارن  
دوست شما | ۱۷ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۴۴
۱۱ اسفند۰۱:۳۶

 دردم نهفته، بِه که شود راز من عیان 

 یارب مباد اشکی از چشم علی روان



السلام علیک یا فاطمة الزهرا 


و چه زیبا عاشقی را معنا کرد آن بانوی عشق، 

که تا آخرین لحظات، دردی را نزد  یار ، بازگو نکرد...

و این است سبک زندگی اسوه ی زنان بهشتی ...

مبادا کاری کنیم که همسرمان، لحظه ای در برابر ما شرمنده باشد...

دوست شما | ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۳۶
۰۷ اسفند۲۰:۰۰

آن یار سفر کرده که صد قافله دل ، همره اوست/
هر کجا هست، خدایا به سلامت دارش/
یا رسانم به در کوی نگارم امشب /
یا رسانش به درم، چونکه شدم بیمارش/

اللهم عجل لولیک الفرج

دوست شما | ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۰۰
۰۷ اسفند۱۷:۰۶

دوستان مخاطب، سلام...

از لطفی که به وبلاگ ما دارید، ممنونیم؛ 

برخی از دوستان در پیام های خصوصی سؤال کرده بودن که چطور می تونن از این مطالب در وبلاگ های خودشون استفاده کنن...

جواب اینه که به راحتی ...

دوستانی که دوست دارن مطلبی از این وبلاگ رو در وبلاگ خودشون نمایش بدن، می تونن با کلیک کردن بر روی عنوان مطلب مورد نظر این کار رو شروع کنن؛ وقتی که شما روی عنوان مطلب دلخواه خودتون، کلیک کنید، می بینید که مطلب در صفحه ای جداگانه نمایش داده می شه و بالای صفحه ی دستگاهی که استفاده می کنید، قسمتی که آدرس های اینترنتی ثبت میشه، همون زمان، آدرس مطلب مورد نظرتون نوشته شده. ( آدرس لینک)

در اینصورت شما می تونید با copy و paste کردن آدرس مذکور، با قرار دادن لینک منبع در وبلاگ تون، دیگران را به وبلاگ ما ارجاع بدین. 

اگر هم خواستید خود مطلب را بصورت کامل در وبلاگ خودتون داشته باشید، با انجام عمل  copy و paste  بر روی کل متن مورد نظر، اون رو در وبلاگ خودتون قرار بدین....

خوشحال میشیم مطالبی رو که از این وبلاگ برداشت می کنید، با ذکر منبع در وبلاگ یا صفحات اجتماعی تون قرار بدین تا دیکران هم با وبلاگ ما آشنا بشن.


دوست شما | ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۰۶
۰۶ اسفند۰۰:۰۱


وای... وای ... وای...

چی میشه گفت از اینهمه بی مهری ها و اینهمه پرتوقعی ها!

واقعاً چه فرقی می کنه که دختری که می خوای باهاش ازدواج کنی، چند سانت قدش باشه یا چند کیلو وزنش؟...

چه فرقی می کنه که دختری که می خوای به خواستگاریش بری، موهای فر و یا صاف داشته باشه و چشماش مشکی باشه یا رنگی ؟....

چه فرقی می کنه تحصیلات این دختر خانم چی باشه یا پدر تو چه رده ی شغلی کار کنه و یا اینکه خونه شون کجای شهر باشه...؟

...

...

و یا....

چه فرقی می کنه پسری که قصد داری باهاش ازدواج کنی، چه تحصیلاتی داشته باشه یا اینکه چقدر درآمد ماهانه اش باشه ؟....

چه فرقی می کنه پسری که قراره شما رو خوشبخت کنه، چقدر بلند باشه یا کوتاه و یا چاق باشه یا لاغر اندام؟...

چه فرقی می کنه که پدر پسر، چه شغل و چه خونه زندگی داشته باشه؟...


...

...

کمی فکر می تونه ما رو به نتایج خوبی برسونه....

فکر به اینکه فلسفه ی ازدواج چیست و بزرگان دین مون درمورد ازدواج چه نکته هایی رو به ما تأکید کردن...

فکر به اینکه ما می خواهیم با چه چیز و یا چه کسی زندگی کنیم ...

آیا ازدواج با مرد ثروتمند و رسیدن به آسایش جسمی ، ضامن آرامش روحی ما میشه؟

آیا داشتن زنی زیبا در بستر، خوشبختی ما را در طی روز ، تأمین می کنه؟

آیا تحصیلاتی که پشتش شعور و درک صحیح از زندگی نباشه، باعث رشد ما میشه؟

آیا...

یا اینکه نزدیک بودن عقاید زن و مرد توی زندگی می تونه حس خوشبختی رو برای اونها فراهم کنه؟!...

اینکه زن و مرد، ایمانی نزدیک به هم داشته باشن، و همدیگه رو به سمت بالاتر رفتن و رشد کردن سوق بدن، مهمتره یا اینکه هر روز، برای زیباتر شدن و خودنمایی، دچار مشکلات سلیقه ای بشن....!؟

کاش کمی فکر کنیم...

هم جوانان فکر کنن...

و هم والدین و بزرگ تر هایی که در تصمیم گیری این جوانان تأثیر بیشتر رو دارن....


دوست شما | ۰۶ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۰۱
۰۵ اسفند۰۰:۳۴


تا حالا دقت کردی که خداوند چرا از هر مخلوقی، جفت آفریده؟...

فکر می کنی آیا هر کسی می تونه به تنهایی رشد کنه؟...

منظورم رشد به معنای واقعیه... رشدی که انسان رو توی انسانیتش بالا ببره نه حیوانیت و غریزه... 

 


و مطمئناً چنین رشدی بنا به راهی که اسلام نشون داده، محقق نمیشه جز با ازدواج....

ازدواج ما رو مسئولیت پذیر میکنه...

ازدواج ما رو پرعاطفه میکنه...

ازدواج به ما گذشت رو در معنای واقعی خودش، یاد میده...

ازدواج ما رو بزرگ می کنه و استقلال مون رو تقویت می کنه... البته استقلالی که با یک پشتوانه ای محکم همراهه و اون چیزی نیست جز همسر...

خدایا در چنین روزی که ولادت حضرت زینب (س) است، به همه ی جوانان ما کمک کن که در انتخاب شون درست عمل کنن و چیزی رو جز رضای خودت، در نظر نداشته باشن...

آری ... 

ازدواج امری مهم و در عین حال ساده است به شرطی که خودمون با موانعی اون رو سخت و دست نیافتنی نکنیم...

دوست شما | ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۳۴